مواظب چند قطبی شدن فرهنگ جامعه مان باشیم
مواظب چند قطبی شدن فرهنگ جامعه مان باشیم
تقسیم جامعه استان و به ویژه شهر زاهدان به خوب و بد، برای آینده یک این منطقه جغرافیایی و فرهنگ به عنوان زنگ خطر است و بی گمان پیامدهایی ناگوار در پی خواهد داشت. خیر و شر محصول تاریخ باستان و قصه های دوران کهن است و در دنیای مدرن نه خیر مطلق معنا دارد و نه شر مطلق. در دنیای مدرن غالب انسان ها خاکستری هستند و دیکتاتورترین انسان ها هم از خود رفتارهای خیرخواهانه ای انجام داده که او را از شر مطلق متمایز می کند.

استان سیستان و بلوچستان و به ویژه زاهدان به دلیل وجود انواع قومیت ها و مذاهب مستعد بروز اختلاف و قدرت گرفتن آدم های افراطی بوده است و کم نبوده اند کسانی که بر کرسی های قدرت دولتی تکیه زده و بنا به نگرش ایدئولوژیکی خود به گونه ای عمل کرده که به انشقاق جامعه زاهدان منجر شده است. این افراد فی ذاته شر مطلق نبوده اما ناخواسته به جای ایجاد همگرایی به واگرایی دامن زده اند‌.
فقر فرهنگی در استان ریشه ای کهن دارد و علیرغم گسترش فضاهای دانشگاهی و علمی و افزایش تعداد افراد تحصیلکرده، پس از جمعه تلخ زاهدان چهره پنهان خود را نمایان کرد و در لایه های زیرین خود به اختلافات قومی و مذاهب به شکل افراطی دامن زد.
انسان ها بر طبق عادت تاریخی خود همواره در صدد هستند تا جامعه انسانی را دسته بندی کرده تا راحت تر بتوانند هر گروه را خطاب قرار دهند. تقسیم جامعه انسانی زاهدان به سیستانی، بلوچ، سیستانی اهل سنت، بلوچ شیعه، بیرجندی، بیرجندی اهل سنت ، نهبندانی، یزدی، شیعه، سنی، وابسته به فلان گروه مذهبی، حکومتی، اپوزیسیون، عضو فلان گروه سیاسی یا مسلک فکری یک دسته بندی خطرناک است که باعث بن بست در جامعه زاهدان و استان می شود. با وجود این تقسیم بندی اگر یک شیعه به نهادی مانند شهرداری که فعلا در اختیار اهل سنت بلوچ است یاری برساند، تبدیل به یک خودفروخته می شود و بالعکس اگر یک بلوچ با گروهی شیعه هم پیمان شود خیانتکار تلقی می شود. این روزها کم نبوده اند کسانی که با این مدل انگ ها قضاوت شده و به آنها آسیب حداقل روحی وارد شده است.
مدل کمرنگ این تقسیم بندی در گذشته بوده اما اتفاقات ماه های اخیر در این تقسیم بندی های افراطی و چند قطبی کردن جامعه موثر بوده است و خطر آن وجود دارد با گسترش و دامن زدن هر چه بیشتر به آن ، وارد یک بحران فرهنگی شویم.
نوشتن خطای فردی به پای قومیت و مذهب یک جامعه بزرگ انسانی، آغاز ورود به تقسیم بندی های افراطی ست که نتایج اسفناکی در پی خواهد داشت. در این میان بی تردید اظهار نظرها و سخنان عده ای افراطی نقش موثری در این واگرایی در جامعه ما داشته است.
برای سال های متمادی این مردم با هم زندگی کرده و به قول معروف با هم وصلت کرده اند. پاره کردن همه ریسمان هایی که افراد و اقوام و مذاهب را به هم متصل می سازد محصول عصبانیت و نفرت هایی ست که بر اثر هیجان ها به جامعه القا می شود.
در این برهه خاص تاریخی برای جلوگیری از واگرایی و قضاوت ها به دلیل قومیت و مذهب لازم است نخبگان و اهالی دارای اندیشه مستقل با طرح موضوع و واکاوی آن از گسترش آن در میان عامه مردم جلوگیری کرده و برای حل تصورات به وجود آمده تلاش کنند.

سلطانعلی عابدی