تکمیل سد بخش آباد پایان سیستان را رقم می‌زند 
تکمیل سد بخش آباد پایان سیستان را رقم می‌زند 
رویکرد هیدروپلیتیک افغانستان در حوضه‌های آبریز مشترک ایران و افغانستان( هیرمند و هریرود) در مواجهه با رویکرد منفعلانه دیپلماسی آب ایران، امنیت آبی ایران را به مخاطره انداخته و به تدریج عرصه را تنگ تر می کند؛ پس از بند کمال خان روی هیرمند و سد پاشدان روی هریرود، احداث سد بخش آباد بر روی فراه رود شرایطی را پدید خواهد آورد که بازگشت به وضعیت اسفناک کنونی سیستان را آرزو کنیم.

فراه رود به طول ۵۶۰ کیلومتر به عنوان یکی از مهم‌ترین سرشاخه‌های حوضه آبریز هیرمند نقش مهمی در حیات تالاب هامون سابوری دارد. این رودخانه از ولایت غور افغانستان سرچشمه می‌گیرد و پس از گذر از ولایت فراه، به تالاب­‌ هامون سابوری مشترک میان ایران و افغانستان می‌ریزد.

سد بخش‌­آباد در ولسوالی بالابلوک ولایت فراه واقع شده و  ۸۱ متر ارتفاع دارد، تولید حدود ۲۷ تا ۳۲ مگاوات برق یکی از اهداف این پروژه است.

سد بخش‌آباد با ظرفیت حدود ۱/۳ میلیارد متر مکعب آب معادل ۲۶ برابر ظرفیت سد کمال‌خان طراحی شده است، برای سد بخش‌آباد سرریز تخلیه سیلاب به ظرفیت چهار هزار و ۷۰۰ مترمکعب بر ثانیه در نظر گرفته شده است. این دریچه دارای شش دریچه با عرض ۱۲ متر دارد که در شرایط سیلاب، آب را هدایت می­‌کند. این رودخانه در طول سال سیلاب هایی با حجم افزون بر ۵۰۰ میلیون متر مکعب را وارد تالاب هامون سابوری بخش ایران می کند، سد بخش آباد در صورت تکمیل، تقریبا ۷۵ درصد پیک آورد سالانه فراه رود در زمان ترسالی را به طور کامل مهار می کند، بنابراین در سال های نرمال آبی یا خشکسالی هیچ آبی وارد تالاب هامون سابوری بخش ایران نخواهد شد.  پس از آبگیری بخش افغانستان تالاب هامون سابوری، آب به وسیله باد حدود ۲۰۰ هزار هکتار از اراضی تالاب و دشت سیستان را مرطوب سازی می کند که تاثیر زیادی بر مرطوب سازی کانون‌های بحرانی تالاب، افزایش پوشش گیاهی و کاهش گرد و غبار دارد. در صورت عدم آبگیری این تالاب، اراضی مذکور به محل برداشت گرد و غبار تبدیل خواهد کرد و از آنجایی که جهت باد از سمت تالاب هامون سابوری بخش افغانستان به سمت مناطق مسکونی سیستان است، غبار شور را از بالا دست به سمت مناطق مسکونی به حرکت در می آورد و زیست در مناطق مسکونی را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد و موجب از بین رفتن اراضی کشاورزی و فجایع زیست محیطی دیگر خواهد شد.

هدف اصلی ساخت سد بخش‌آباد در راستای مدل توسعه مبتنی بر کشاورزی؛ زراعت و باغداری اعلام شده است. با ساخت این سد قرار است حدود ۱۸۰ هزار هکتار زمین نیز تحت آبیاری قرار گیرد. تا جایی که قرار است زراعت در ولایت فراه‌ تا سه برابر افزایش یابد. به طور کلی تا پیش از این نیز (پس از سال ۲۰۰۱) عمدتاً روند توسعه سطح زیر کشت در استان فراه‌رود افزایشی بوده و عمده محصولات زیر کشت در این شهرستان گندم و خشخاش است.

برای انتقال آب از سد بخش‌آباد به مزارع پایین دشت دو کانال آبیاری به نام‌های کانال شمالی به طول ۴۲ کیلومتر و حجم آب انتقالی آن ۲۵/۹۲ مترمکعب بر ثانیه و کانال جنوبی به طول ۴۶ کیلومتر و حجم آب انتقالی ۲۵/۲۰ مترمکعب بر ثانیه در شهریور ماه سال ۱۳۹۶ احداث شد.

از آنجایی که در معاهده دلتا حقابه ای برای فراه رود در نظر گرفته نشده، بنابراین دستگاه دیپلماسی در حوزه سیاسی و در حوزه گرد و غبار باید از ظرفیت قطعنامه ۱۳/۴۸، ۸ اکتبر ۲۰۲۱ شورای حقوق بشر سازمان ملل و قطعنامه ۲۶ جولای سال ۲۰۲۲ مجمع عمومی سازمان ملل مبنی بر قرارگیری حقوق زیست محیطی در دسته حقوق بشر و همچنین محیط‌زیست پاک، سالم و پایدار را به عنوان یک حق بشری به رسمیت شناخته و از کشورهای عضو سازمان ملل متحد خواسته تا برای اعمال این حق با یکدیگر همکاری کنند، بهره ببرد.

سدسازی های افغانستان بر روی حوضه‌های آبریز مشترک غالبا با سرمایه گذاری کشورهای ثالث انجام شده و این امر پس از روی کار آمدن گروه طالبان نیز تداوم داشته است. اکنون ترکیه، قطر و امارات در سازه های آبی افغانستان سرمایه‌گذاری می کنند و بخشی کمک های مالی آمریکا و کمک‌های حقوق بشری سازمان ملل نیز به کارگاه‌های احداث سد ها سوق داده می شود؛ مادامی که براساس مصوبه مجمع عمومی سازمان ملل، حقوق زیست محیطی در دسته حقوق بشر قرار گرفته، بنابراین آثار زیست محیطی سدسازی‌های افغانستان مصداق نقض حقوق بشر است و می توان از ظرفیت قطعنامه های مذکور برای جلوگیری از سرمایه‌گذاری های کشورهای ثالث بهره برد.

افغانستان کشوری محصور در خشکی است و از میان ۶ کشور همسایه با ۵ کشور مناقشه آبی دارد؛ سد سازی بر روی حوضه‌های آبریز هیرمند و هریرود، احداث کانال قوش تپه بر روی حوضه آبریز آمودریا و تلاش برای احداث سد بر روی رودخانه کابل با اهداف اقتصادی و مهندسی اجتماعی، امنیت آبی، غذایی و زیست محیطی کشورهای پیرامون افغانستان به جز چین را مخاطره انداخته است، بنابراین باید تشکیل اجماع بین المللی علیه رویکرد هیدروپلیتیک افغانستان را در اولویت قرار داد.

از آنجایی که مضاعف شدن گرد و غبار از منشا تالاب هامون سابوری بخش افغانستان با احداث سد بخش‌آباد امر بدیهی است و با توجه به مسیر کریدور باد، گرد و غبار تالاب هامون در حال حاضر به جز منطقه سیستان بخش های زیادی از جغرافیای افغانستان و پاکستان را تحت تاثیر قرار می دهد، بنابراین به نظر می رسد در وهله نخست از ظرفیت دیپلماسی عمومی، مردم افغانستان را نسبت به پیامدهای زیست محیطی آگاه کرد و در حوزه دیپلماسی گرد و غبار حاکمان پاکستان را همراه کرد. برای تحقق این امر بایستی سازمان حفاظت محیط‌زیست پژوهشی برای بررسی آثار و پیامدهای سد بخش آباد، بند کمال خان، سدسازی روی خاشرود و رود خوسپاس انجام دهد تا به عنوان یک مرجع علمی برای جلب توجه نهادهای بین المللی و حقوق بشری به آن رجوع کرد.

تداوم سدسازی‌های افغانستان و عدم تغییر فاز در حوزه دیپلماسی آب ایران چه در زمان احداث بند کمال خان، سد پاشدان و حتی سد بخش آباد که پیشرفت فیزیکی بالایی دارد و شاید چندی بعد به بهره برداری برسد، نشان می دهد که وزارت نیرو به عنوان متولی رودخانه‌های مرزی، کمیسار آب هیرمند و مسئول مذاکرات حقوقی حقابه در حوزه پژوهش، تعیین استراتژی کشور بالادست و تصمیم سازی برای بهره گیری از فاز سیاسی و حتی امنیتی در حوزه دیپلماسی آب بسیار منفعل و ناموفق بوده است.

باید بررسی کرد که علت عدم توفیق ایران در حوزه دیپلماسی آب تعارض منافع است یا ضعف کار کارشناسی؟ علی ایحال ساختار نحیف دیپلماسی آب ( دفتر رودخانه های مرزی وزارت نیرو) توان مواجهه با جنگ آبی منطقه‌ای را ندارد؛ وزارت امور خارجه، سازمان حفاظت محیط‌زیست، مرکز بررسی‌های استراتژیک نهاد ریاست جمهوری و شورای عالی امنیت ملی باید در این زمینه تدبیری بیاندیشند.

فرشید عابدی

مدیرمسئول