افغان ها فرافکنی کرده و عده ای هم ناخواسته توجیهات آن ها را تکرار می کنند
افغان ها فرافکنی کرده و عده ای هم ناخواسته توجیهات آن ها را تکرار می کنند
عدم استراتژی مشخص در باره گرفتن حقابه از افغانستان باعث شده تا سخنان ضد و نقیضی از سوی مقامات کشوری شنیده شود. در بحث اجرایی سخن رییس جمهور، فصل الخطاب است و می بایست مقامات کشوری و لشکری در راستای تحقق سخنان وی تمهیدات لازم را بیندیشند. سخنان متفاوت با سخن رییس جمهور یعنی عدم هماهنگی بر سر تحقق منافع ملی.

در دوسال اخیر افغان ها در بحث دادن حقابه طفره رفته و هر بار بهانه ای تازه آورده اند. تکرار سخنان غیرواقعی آن ها مبنی بر نبود آب پشت سد کجکی، انباشت رسوب، تغییر شرایط اقلیمی، مشکلات فنی سازه و… از زبان وزیر امور خارجه، وزیر کشور، کاظمی قمی و… حاکی از آنست که هنوز دولت برنامه مشخصی نداشته و همچنان عده ای به این دل بسته اند تا طالبان بدون بهره گیری از اهرم های فشار به معاهده ۱۳۵۱ پایبند بمانند.

از آنسوی، تندروهای طالب که جز جنگ با دوشکا و استفاده از گالن های زرد، تصور دیگری از روابط با همسایه ندارند سخنان ابراهیم رییسی را مغتنم شمرده و با رفتارهای توهین آمیز، جنگ رسانه ای را آغاز کرده اند. کُری خواندن برای رقیب، در شرایط بحرانی یا جنگ یک امر ریشه دار تاریخی ست. از زمان ماقبل کتابت و بر اساس قصه هایی که سینه به سینه به ما منتقل شده، منم منم کردن یک استراتژی جنگی بوده است. استراتژی که به اندازه وجود جنگاوران در سپاه ، تاثیرگذار بوده و سرنوشت جنگ ها را تعیین می کرده است. با آمدن فضای مجازی و تبدیل هر فرد به یک رسانه، جنگ لفظی ابعاد تازه ای یافته است و سرنوشت ملت ها را تعیین می کند. ایران قطعا در میدان، امکانات گسترده ای دارد و برتری بر آن حتی برای ابرقدرت ها هم دشوار است و بارها دیده ایم که از آن دوری می کنند. متاسفانه در عرصه رسانه ما آن‌قدر قدرتمند نیستیم، چرا که رسانه ها در دست کسانی ست که از خلاقیت رسانه ای بی بهره اند. دستگاه های دولتی هم به دلیل مرد میدان بودن، هنوز اهمیت رسانه و تاثیر سخنان متضادی که به زبان می آورند را درک نکرده و به همین دلیل نمی توانند فرصتی را که رییس جمهور بر زبان جاری ساخته، به یک برد دلچسب بدل کنند.

همین طالبان هنگام حمله آمریکا از هوا و سازمان مجاهدین از زمین به فرماندهی احمد شاه مسعود، برای رقیب کُری می خواندند، اما دیری نپایید که مسلسل به دوش به جنوب افغانستان متواری شدند. صدام با آن همه ادعا و تهدید به شکست مهاجمین، روزهای زیادی را در یک زیرزمین گذراند. قطعا طالبان هم سرنوشت بهتری نخواهند داشت، اما در این شرایط بحرانی که سیستان و سیستانی از بی آبی در رنج است این جنگ رسانه ای و کلیپ هایی که در فضای مجازی از سوی طالبان منتشر می شود، قلب آن‌ها را به درد آورده و توقع دارند دولت پاسخی در شأن به آن‌ها دهد. پراکنده گویی ها و تکرار حرف های بی مبنای طالبان، دردی از درد مردم سیستان دوا نمی کند‌ و در واقع تیک تاک پایان ذخایر آبی چاه نیمه را به صدا درآورده است.

هنوز طالبان برای دنیا یک تهدید محسوب می شوند‌ و هر گونه حمایت ایران از جبهه مقاومت ملی افغانستان، برگ برنده ای برای تغییر معادلات در منطقه خواهد بود. ایران نشان داده که می تواند منطقه را به نفع منافع ملی مدیریت کند و اکنون افغانستان جبهه ای دیگر است. مادامی مذاکره به بن بست خورده، لازم است دیپلماسی میدان به کمک مذاکره کنندگان آمده و با هدف پیشگیری از یک جنگ، حقابه سیستان برای همیشه تضمین شود.

تا چند روز قبل مردم سیستان تلاش می کردند تا صدای خود را به پایتخت برسانند. با سخنان رییس جمهور در خصوص بدعهدی های افغان ها در چابهار، مطالبات به حق مردم سیستان، از مرزهای ایران فراتر رفت. آن تعداد گامی که به دلیل ضعف نمایندگان مجلس و مدیران استانی عقب افتاده بودیم، اکنون جبران شده و زمان آن رسیده تا علاوه بر استفاده از اهرم های فشار برای تامین منافع ملی، افکار عمومی و جامعه بین الملل را هم همراه کنیم تا هر گونه حمله احتمالی موشکی به سد کمالخان یا بخش آباد در راستای تامین منافع ملی، یک اقدام امنیتی و ملی تلقی شود، بدون آن‌که قوانین بین المللی نقض گردد.

سلطانعلی عابدی