استراتژی طالبان در قبال مسئله آب
افغانستان دارای پنج حوضه آبریز است و سرانه آبی این کشور، بیشتر از کشورهای پیرامونش است و تمام رودخانه ها و منابع آبی اینکشور از جغرافیای سیاسی اش خارج می شود، از طرفی افغانستان نسبت به کشورهای همسایه اش، حکم بالادست را دارد. ۹۰ درصد مردم افغانستان در حوضه های آبریز مشترک زندگی می کنند و ۸۴ درصد کل افغانستان در حوضه هایی واقع شده که با کشورهای همسایه مشترک است، از این بابت افغانستان با تمام کشورهای همسایه مناقشه آبی دارد.
آب مازاد بر نیاز حوضه های آبریز افغانستان که به کشورهای همسایه این کشور می ریزد، باعث شده که حاکمان افغانستان از آب به عنوان یک ابزار اقتصادی و سیاسی بهره برند، بنابراین کنترل آب های سطحی این کشور مهم ترین اصل در سیاست گذاری آبی افغانستان به شمار میرود. از زمان روی کار آمدن طالبان در افغانستان علی رغم کاهش حجم سرمایه گذاری خارجی و فراری شدن تکنسین و مهندسان سدساز، سیاست های آبی این کشور تغییر نکرده، اما کم شدن تعداد مهندسان سد ساز در سالهای ابتدایی تسلط طالبان بر این کشور، باعث شده بود تا روند سدسازی کُند و روند احداث کانالهای انحراف و انتقال آب سرعت گیرد، اما توهم نئوعثمانی گری اردوغان باعث شده که پیمانکاران سدساز ترکیه، تکمیل سدهای افغانستان را به عهده گیرند.
حکام افغانستان در ادوار مختلف، کنترل آب های سطحی مازاد این کشور را با هدف توسعه کشاورزی دنبال می کردند و میکنند، اما در یک دهه اخیر علاوه بر افزایش سطح زیرکشت اراضی کشاورزی برای اشتغالزایی و تولید برق، مهندسی اجتماعی و گسترش و پراکنش پشتون های ناقل نیز یکی از استراتژی های افغانستان در قبال مسئله آب به شمار میرود. از طرفی ابزار قرار دادن آب برای گرفتن امتیازات سیاسی و اقتصادی در راستای سیاست آب در برابر تیل (نفت) نیز یکی از مهمترین اهداف رویکرد هیدروپلیتیک افغانستان است.
از آنجایی که مفهوم دولت _ملت در افغانستان اجرای موفقی نداشته و کماکان گروههای قومی به دنبال افزایش سهم خود در قدرت هستند، لذا گروه قومی پشتون که جز چند دوره، حاکمیت افغانستان را در دست داشته، گسترش و پراکنش پشتون ها در نوار غربی و شمال افغانستان و تضعیف سایر گروههای قومی را تنها راه تثبیت قدرت خود میدانند.
دخالت های کشورهای ثالث در رویکرد هیدروپلیتیک افغانستان از زمان جنگ سرد مسبوق به سابقه بوده و کشورهای مختلف و ابرقدرت های بلوک شرق و غرب برای افزایش سطح نفود خود در افغانستان، در پروژه های آبی این کشور سرمایهگذاری می کردند، اما در یک دهه گذشته سدسازیهای افغانستان با مداخله کشورهای بلوک غرب و ترکیه به جنگ آبی منطقهای مبدل شده است.
طالبان علاوه بر سدسازی بر روی رودخانههای بزرگی مثل هیرمند، هریرود و فراه، حتی به دنبال انسداد جریان آب بر روی رود های با دبی پایین مثل خاشرود، هاروت رود، خوسپاس و … هستند یا یک قطره آب وارد ایران و تالاب بینالمللی هامون نشود.
از بین بردن امنیت آبی، غذایی و زیست محیطی نخستین گام برای خالی شدن شهرها و روستاهای هممرز با جغرافیای افغانستان است تا امنیت ملی این کشورها به صورت جدی مورد تهدید واقع شون. بیکار شدن بهرهبرداران حوزه کشاورزی، کوچ سرمایه انسانی، افزایش اعتراضات ناشی از پیامدهای زیست محیطی سیاست های آبی، نابرابریهای اجتماعی، تضعیف عمق استراتژیک کشورهای همسایه در خاک افغانستان، افزایش جمعیت پشتون های ناقل در جغرافیای هم مرز با ایران، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان، توسعه مکاتب دینی افراطی و به مخاطره انداختن تمامیت ارضی کشورها از اهداف جنگ آبی منطقهای در افغانستان است که ترکیه و اسرائیل نیز در جغرافیای خود به عنوان بالادست چنین استراتژی را دنبال می کنند.
همان طور که این جنگ آبی منطقهای میتواند برای کشورهای همسایه خطر آفرین باشد، به همان اندازه میتواند حکومت ها را ساقط کند و ملت افغانستان را به خطر بیاندازد، اما با مداخله کشورهای خارجی در رویکرد هیدروپلیتیک افغانستان تغییری ایجاد نمیشود و به دلیل هویت سازی مسئله آب در این کشور؛ توسعه نیافتگی آن مناطق و ضعف کشورهای همسایه در حوزه دیپلماسی عمومی. این چرخه ادامه خواهد داشت.
ایران و سایر کشورهای که در معرض جنگ آبی قرار گرفتند، برای مواجهه با آن آمادگی ندارند، بنابراین به دلیل عدم تعریف استراتژی کشور بالادست در مسئله آب همواره مغلوب این مناقشه آبی بودند و نتوانستند برای خود یک ضد استراتژی مناسبی تعریف کنند.
به نظر میرسد در سال های اخیر عدم وجود نگاه استراتژیک مقامات ایرانی، وجود نگاه ایدئولوژیک نسبت به معادلات منطقه به ویژه افغانستان و تعارض منافع در بخشی از ساختار دیپلماسی آب کشور، علل اصلی مغلوب بودن ایران در مناقشات آبی با افغانستان محسوب میشود.
فرشید عابدی
مدیرمسئول